مادر همدردی میخواهد نه راهنمایی
ریحانه نازنینم اونروز حالم خیلی خوش نبود و تو هم حوصلت سر رفته بود و خیلی بهم گیر میدادی ، وقتی بهت گفتم اینقدر اذیتم نکن حالم خوب نیست جوابی دندان شکن بهم دادی که من بارها و بارها همین جواب و در قبال حرف مادر خودم میزدم بهم گفتی تو که همیشه مریضی خوب برو دکتر. و من اون لحظه بود که فهمیدم مادر من خودش میدونه باید بره دکتر ولی این حرفش درد دلی بود پیش من ولی من عوض همدردی راهنماییش میکردم. ...